هیولاهایی که قبل از دایناسورها بر زمین حکمرانی می کردند
به گزارش انجمن پارسیان، مدت ها قبل از ظهور تیرانوسوروس رکس، زمین در سیطره ابرگوشت خوارانی بود که از هر موجود ترسناکی که هالیوود به تصویر کشیده است، ترسناک تر بودند.
به گزارش انجمن پارسیان به نقل از خبر آنلاین و برپایه گزارش زومیت، دو حیوان دایره وار به دور یکدیگر می چرخیدند و هریک بدن نیرومند و بی موی رقیب را ارزیابی می کرد. با دندان هایی همچون شمشیر و پنجه هایی تیز و پوستی به ضخامت پوست کرگدن، آرواره هایشان را تا نزدیک ۹۰ درجه باز کردند و به نبرد پرداختند. از سمت راست یکی از جانوران، دندان های دیگری از بالا فرود آمد و در چشم بر هم زدنی، همه چیز به اتمام رسید. مهاجم، دندان های نیش بلند خویش را در پوزه استخوانی رقیب فرو برد و پیروزی را از آن خود کرد.
صحنه ای که توصیف شد یا چیزی شبیه آن واقعاً رخ داده است.
حدود ۲۵۰ میلیون سال بعد از آن رویداد، در روزی آفتابی در ماه مارس سال ۲۰۲۱، ظرفی که ظاهرا چیز مهمی در آن نبود، به ژولین بنوا داده شد تا آنرا بررسی کند. او که در دفتری در موزه تاریخ طبیعی ایزیکو در کیپ تاون آفریقای جنوبی نشسته بود، برای بازدید از مجموعه فسیل های دانشگاه دعوت شده بود. ظرف موردنظر، جعبه مقوایی بسیار قدیمی و ساده ای بود. بنوا استاد مدعو مطالعات تکاملی در دانشگاه ویتواترسرند در ژوهانسبورگ می گوید: «جعبه دست کم به مدت ۳۰ سال باز نشده بود».
درون جعبه مجموعه ای نامرتب از استخوان ها ازجمله تعداد زیادی جمجمه قرار داشت که خیلی از آنها به اشتباه برچسب گذاری شده بودند. او در حال دسته بندی مجدد استخوان هایی بود که به گونه هایی تعلق داشت که مدت ها پیش منقرض شده بودند که ناگهان سطح کوچک و براقی توجهش را جلب کرد. بنوا می گوید: «لحظه ی هیجان انگیزی بود. فورا فهمیدم چه چیزی را مشاهده می کنم». او با شادمانی به دفتر همکارش رفت و به کمک میکروسکوپ همکارش نمونه را دقیق تر بررسی کرد. سطح براق به یک دندان تعلق داشت. دندان نوک تیز و کمی گرد بود و در جمجمه ی جانور دیگری فرو رفته بود که احیانا از همان گونه بود.
دندان متعلق به دایناسور نبود، بلکه یادگار جهانی فراموش شده بود که مدت ها قبل از ظهور تیرانوسوروس رکس، اسپینوسورس یا ولوسی رپتور در سنگ ها جاودانه شده بود.
جمجمه بگونه ای ناشناخته از گروه زشت سیمایان تعلق داشت؛ شکارچیانی قهار و قدرتمند که حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ میلیون سال پیش روی زمین پرسه می زدند، شکارهای بزرگ را تعقیب و تکه هایی از گوشت آنها را پاره می کردند و به شکل کامل می بلعیدند.
آن ماجراها در دوره پرمین رخ داده بود؛ دورانی نسبتا ناشناخته در تاریخ زمین شناسی که در آن، موجودات عظیم و ترسناکی بر سیاره حکومت می کردند. این حیوانات روش راه رفتن خاص و کج وکوله ای داشتند و گاهی اوقات کوسه ها را هم بعنوان غذای خود انتخاب می کردند. در این کابوس زنده، گاهی تعداد گوشت خواران شکارچی از تعداد طعمه های روی خشکی بیشتر بود.
دنیای عجیب دوره پرمین حدود ۲۹۹ تا ۲۵۱ میلیون سال پیش شروع شد. در آن زمان، تمام خشکی های زمین در چارچوب ابرقاره پانگه آ به هم پیوسته بودند و اطراف آنرا اقیانوس وسیعی به نام پانتالاسا فرا گرفته بود.
دوره پرمین با عصر یخبندانی آغاز شد که نیمی از قسمت جنوبی ابرقاره پانگه آ را به بلوک یخی بزرگی تبدیل کرد. وقتی مقدار زیادی آب به شکل یخ منجمد شد، سطح آب دریاها و اقیانوس ها تا حدود ۱۲۰ متر پایین آمد.
پس از پایان عصر یخبندان، ابرقاره بزرگ پانگه آ به تدریج گرم و خشک شد. از آنجاییکه زمین بشکل خشکی بسیار بزرگ و یکپارچه ای بود، بخش های داخلی آن از هوای خنک و مرطوبی که اقیانوس ها ایجاد می کردند، بهره ای نبرد. به همین دلیل، قسمت های زیادی از داخل زمین به مناطق خشک و بی حاصل تبدیل شدند.
در دوره پرمین که حدود ۲۹۹ تا ۲۵۱ میلیون سال پیش آغاز شد، تمام خشکی های زمین در چارچوب ابرقاره پانگه آ به هم پیوسته بودند
تا اواسط دوره پرمین، بخش مرکزی پانگه آ به طور عمده بیابانی بود که در آن درختان مخروطی پراکنده شده بودند و گاهی سیلاب هایی هم رخ می داد. برخی مناطق برای حیات نامساعد بودند و گاهی دمای هوا تا ۷۳ درجه سانتی گراد افزایش می یافت.
دوره پرمین مملو از موجودات عجیب و غریب بود؛ مانند موسکوپس (گوساله چهره)، گیاه خوارانی که ظاهری شبیه به قورباغه داشتند، اما به اندازه گاومشک بودند. پل ویگنال، استاد محیط های باستانی در دانشگاه لیدز انگلستان می گوید: «آب و هوای کلی خشک بود، اما در حاشیه ها و بخصوص در نیم کره های شمالی و جنوبی، مناطق مرطوب تر و پوشش گیاهی زیادی وجود داشت.»
سپس در انتهای دوره پرمین، دمای کل کره زمین به صورت ناگهانی حدود ۱۰ درجه سانتی گراد افزوده شد که تقریبا دو برابر بدترین سناریوی احتمالی امروز در صورت تداوم افزایش بی رویه گازهای گلخانه ای است. این تغییرات زمینه ساز بزرگ ترین انقراض دسته جمعی در تاریخ زمین شد و زمینه را برای شکوفایی دایناسورها فراهم نمود.
در دوران پرمین، هنوز تیرانوسوروس رکس تکامل پیدا نکرده بود. درواقع، بیشتر دایناسورهای معروفی که امروز می شناسیم، به اندازه ای که ما امروز با دوران آنها فاصله داریم، از دوره پرمین فاصله داشتند. درعوض، بزرگ ترین حیوانات خشکی زی در آن زمان هم کمانان یا سیناپسیدها بودند.
سیناپسیدها گروهی عجیب با تنوع گسترده ای از شکل ها و خصوصیت های بدنی بودند: از کوتیلورینکوس که شبیه سمندر بود و سری بسیار کوچک داشت ولی به اندازه یک گوزن وزن داشت، تا استمنوسوکوس (تاجدارسوسمار) که مثل اسب آبی بود که کلاه مهمانی کاغذی پف داری به سر گذاشته باشد.
در دنیای سیناپسیدها موجودات عجیب و غریب دیگری هم زندگی می کردند. آسمان تحت سلطه حشرات بزرگی شبیه سنجاقک به نام مگانوروپسیس بود که به اندازه اردک بودند. در آب های شیرین هم دوزیستان گوشت خواری به طول ۱۰ متر زندگی می کردند که پوزه های بلند و قوی آنها شبیه پوزه تمساح بود.
در همین حال، در اقیانوس ها ماهی های مرموزی به نام گرداره ها (Helicoprion) زندگی می کردند که دندان های دایره وار اره ای شکلی داشتند. تصور می شود گرداره ها از این ابزارهای وحشیانه برای شکافتن آمونیت ها (شاخ قوچی ها) و بریدن بدن شکارهای بزرگ و سریع استفاده می کردند.
نخستین بار در دوره پرمین بود که حیوانات چهارپا توانستند به صورت کامل روی خشکی زندگی کنند. پیش از آن دوره، بیشتر حیوانات دوزیست بودند و حداقل بخشی از زندگی شان به آب وابسته بود.
سیناپسیدها نسبت به دوزیستان مزیت بزرگی داشتند. آنها می توانستند فرزندان خویش را داخل بدنشان رشد دهند یا تخم های بزرگی بگذارند که رطوبت خویش را حفظ می کردند. به عبارتی، آنها برکه خصوصی قابل حملی داشتند و دیگر برای تولیدمثل به دریاچه ها یا رودخانه ها وابسته نبودند. این گروه همینطور پوششی ضدآب روی بدن خود رشد دادند تا بتوانند در محیط های مختلف زندگی کنند. درحالی که بعضی از نخستین سیناپسیدها فلس دار بودند، تصور می شود برخی دیگر پوست سخت و بدون مو داشتند. به طورکلی، آنها حیواناتی کند و خون سرد بودند، بااین حال، توانستند راهی پیدا کنند تا به غذای مورد علاقه خود، یعنی گوشت دست یابند.
پیشگامان وحشت یکی از خصوصیت های برجسته و متمایز سیناپسیدها دندان های فراوان و قدرتمندشان بود که به کمک آنها می توانستند طعمه ی خویش را له کنند، بجوند یا پاره کنند. برخلاف اجدادشان که دندان هایشان شبیه هم بودند، آنها دندان های مختلفی داشتند که مثل چاقوی چندکاره سوئیسی عمل می کرد.
سورش سینگ، پژوهشگر میهمان در دانشگاه بریستول انگلستان، می گوید در دوران پرمین گیاه خواران از گیاهان متنوعی تغذیه می کردند و این مورد به آنها امکان داد بزرگ تر شوند. بدین ترتیب، کالری بیشتری در اختیار گوشت خواران قرار گرفت و امکان بزرگ تر شدن آنها مهیا شد. سیناپسیدها خیلی سریع بزرگ شدند و طولی نکشید که پانگه آ مملو از این شکارچیان شد.
دیمترودون در دوره پرمین زندگی می کرد و شبیه اژدهای کومودوی امروزی، اما سه و نیم برابر بزرگ تر بود. وزن دیمترودون به حدود ۲۵۰ کیلوگرم می رسید و ظاهرش خیلی بزرگ تر و هولناک تر بود؛ چونکه صفحه ی بادبان مانندی روی پشتش کشیده شده بود. این شکارچیان برجسته و قدرتمند، میلیونها سال در مناطق باتلاقی پانگه آ پرسه می زدند و هر چیزی که می توانستند شکار کنند، از خزندگان و دوزیستان کوچک گرفته تا سیناپسیدهای عظیم الجثه مثل کوتیلورینکوس را می خوردند.
دیمترودون در دوره پرمین زندگی می کرد و شبیه اژدهای کومودوی امروزی، اما سه و نیم برابر بزرگ تر بود
در منطقه ای در تگزاس، فسیل شناسان دریافتند که در دوره ای از زمان تعداد دیمترودون ها حدود ۸٫۵ برابر بیشتر از تعداد حیوانات بزرگ قابل شکار بود، یعنی شکارچیان خیلی بیشتر از چیزی که در زنجیره غذایی امروزی انتظار داریم، وجود داشتند. البته وقتی دندان های این شکارچی بادبان دار در ترکیب با اسکلت کوسه های شگفت تیغ (Xenacanthus) پیدا شدند، معمای «کمبود گوشت» حل شد: دیمترودون رژیم غذایی خویش را با شکار ماهی های بزرگ آب شیرین تکمیل می کرد. گرچه در نزدیکی بقایای کوسه های مذکور، محققان استخوان هایی از دیمتردون پیدا کردند که توسط کوسه جویده شده بودند.
مانند سایر سیناپسیدهای اولیه، سبک راه رفتن دیمترودون شبیه راه رفتن کروکودیل ها بود. یکی از خصوصیت های دیمترودون، دانشمندان را برای قرن ها به فکر فرو برده است: بادبان های تیغ دار روی پشتشان چه کاربردی داشتند؟
در سال ۱۸۸۶، ادوارد درینکر کوپ دیرین شناس گفت بادبان های روی پشت دیمترودون مثل بادبان قایق ها عمل می کردند. کوپ فکر می کرد این حیوانات از بادبان هایشان مثل قایق ها استفاده می کردند تا روی دریاچه ها حرکت کنند و از باد کمک بگیرند. اما کوپ قبلاً اشتباهات بزرگی کرده بود و این دفعه هم اشتباه می کرد.
ایده ی بعدی این بود که بادبان دیمترودون مانند صفحه ی خورشیدی عمل می کرد و به حیوان کمک می کرد سریع تر گرم شود تا بتواند شکارش را تعقیب کند؛ اما قوانین فیزیک این نظریه را هم رد کردند.
محققان از اندازه ی بدن دیمترودون استفاده کردند تا نرخ سوخت وساز معمول آنرا تخمین بزنند. برپایه این محاسبه، آنها نتیجه گرفتند که بادبان های دیمترودون در گونه های کوچک تر این جانور، نمی توانستند نقشی مؤثر در تنظیم دمای بدن داشته باشند. بااین حال، این جانوران همچنان سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای در ساخت این ساختارهای پیچیده می کردند.
حالا دانشمندان فکر می کنند بادبان های مذکور به جای این که در تنظیم دمای بدن نقش باشند، احتمالا نقش نمایشی داشتند، یعنی دیمترودون از آنها برای جلب توجه جنس مخالف و پیداکردن جفت استفاده می کرد.
با عبور از دوران پرمین، ذائقه ی غذایی دیمترودون ها هم دستخوش تغییر شد. در آغاز، این جانوران معمولا طعمه هایی را شکار می کردند که اندازه ای برابر یا کوچک تر از خودشان داشتند، اما به تدریج سراغ طعمه های بزرگ تر رفتند.
در اینجا هم دندان ها نقش بسیار مهمی داشتند. دیمترودون های بعدی دندان هایی دندانه دار و خمیده ای داشتند که برای گرفتن طعمه و پاره کردن گوشتِ حیواناتی که نمی شد آنها را کامل بلعید، بسیار مناسب بود. درصورتیکه دندان این جانوران می شکست یا می افتاد، دندان جدیدی جای آن درمی آمد و این توانایی برای جانوری که باید گوشت های سفت را جدا می کرد، مزیتی بزرگ بود.
سینگ می گوید دیمترودون هیچگاه نتوانست مهارت ها و خصوصیت های موردنیاز برای شکار و استفاده ی کامل از طعمه های بسیار بزرگ را به خوبی به دست بیاورد و برای این کار به فک های عریض تری نیاز بود. این خصوصیت فضای بیشتری برای اتصال عضلات فراهم می کرد و سبب می شد قدرت گازگرفتن آنها بیشتر شود. این گونه بود که جای خالی در بازار شکار بوجود آمد و گوشت خواران دیگر از این فرصت استفاده و جای خالی را پر کردند.
شکارچیان چابک بزرگ ترین شکارچی دوره پرمین، آنتوسوروس بود. طول این جانوران که شبیه فرزندان جهش یافته ای از ترکیب ببر و اسب آبی بودند، به حدود ۶ متر می رسید. آنها اشتهای عظیمی داشتند که با اندازه بزرگشان همخوانی داشت. این گوشت خواران قدرتمند با فک های عضلانی، بازوهای قدرتمند و دندان های مقاوم که استخوان ها را خرد می کردند، حدود ۲۶۰ تا ۲۶۵ میلیون سال پیش در سرتاسر پانگه آ فرمانروایی می کردند.
اینوسترانسویا دندان های خنجری شکل داشت و جمجمه اش تا ۷۰ سانتی متر طول داشت
آنتوسوروس ها برآمدگی های استخوانی روی جمجمه شان بالای چشم ها داشتند که شبیه گوش های گربه های بزرگ به نظر می رسید. بنوا می گوید: «آن ها ظاهر ترسناکی داشتند. سر این جانوران طوری طراحی شده بود که بتوانند به خوبی حیوانات بزرگ را شکار کنند و استخوان هایشان را خرد کنند.»
بنوا آنتوسوروس را یوزپلنگ زمان خودش می داند. آنتوسوروس ها شکارچیان پرسرعتی بودند. در سال ۲۰۲۱، بنوا و همکارانش گوش داخلی آنتوسوروس را به دقت بررسی کردند و جمجمه عضو نابالغی از این گروه را به کمک دستگاه سی تی اسکن مورد مطالعه قرار دادند.
محققان دریافتند که ساختار ناحیه ای از گوش داخلی که مسئول حفظ تعادل در شکارچیان چابک است، در نمونه آنتوسوروس مورد مطالعه، به صورت قابل توجهی با سایر سیناپسیدها متفاوت می باشد. بنوا این سازگاری های منحصربه فرد شکارچی را با خصوصیت های یوزپلنگ ها و ولوسی رپتورها مقایسه می کند که هر دو بعنوان شکارچیان سریع و چابک شناخته می شوند. تیم تحقیقاتی همینطور خصوصیت هایی در مغز آنتوسوروس کشف کردند که نشان می داد این جانور می توانست نگاهش را به خوبی روی طعمه ثابت نگه دارد.
قدرت و برتری آنتوسوروس چندان طول نکشید و آنها طی رویداد انقراض بزرگ حدود ۲۶۰ میلیون سال قبل از بین رفتند و زشت سیمایان به جای آنها آمدند که قوی ترین شان اینوسترانسویا بود.
اینوسترانسویا دندان های خنجری شکل داشت و جمجمه اش تا ۷۰ سانتی متر طول داشت. این شکارچی ها خیلی سریع و چابک بودند و رفتار شکارشان شبیه خرس های قطبی بود. کریستین کامرر، پژوهشگر دیرینه شناسی، می گوید اگر طول ریشه دندان ها را هم حساب نماییم، دندان های این جانور حدود ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر طول داشتند. شواهد بسیار کمی در رابطه با ی ظاهر پوست آنها وجود دارد؛ اما با عنایت به تکه های پوست فسیل شده از دیگر سیناپسیدها، او فکر می کند پوست آنها ضخیم و شبیه پوست کرگدن بوده است.
جمجمه اینوسترانسویا هم در حوضه کارو در آفریقای جنوبی یافت شده است. این منطقه درست جنوب صحرای کالاهاری قرار دارد و هزاران فسیل از دوره پرمین در آن کشف شده اند.
امروزه کارو گستره ای از دشت های خشک است که به «سرزمین تشنگی» معروف است؛ اما ۲۵۰ میلیون سال پیش، این منطقه نسبتاً سرسبز بود و اطراف دریایی داخلی قرار داشت که توسط شبکه ای از رودخانه ها تغذیه می شد. کامرر می گوید در آن زمان، سرخس ها، دم اسبی ها و انواع اولیه بازدانگان مانند کاج ها و کهن دارها وجود داشتند. در این دوره گیاه گل دار یا علفی وجود نداشت. در این محیط پیشاتاریخی، طعمه های بزرگ فراوان بودند. گله های عظیمی از دوسگ دندان ها (گیاه خوارانی شبیه اسب آبی با پوزه هایی شبیه لاک پشت ) در زمین پرسه می زدند و در کنار آنها، خزندگان عظیم الجثه و زره پوشی به نام پاره ایسورها زندگی می کردند.
کامرر می گوید نخستین علامت خطر برای این حیوانات گیاه خوار که آرام حرکت می کردند، احتمالا پریدن ناگهانی یک اینوسترانسویا از پشت بوته ها یا تپه ها بود. او فکر می کند اینوسترانسویا بیشتر به شکل کمین کننده شکار می کرد؛ یعنی منتظر طعمه می ماند و وقتی فرصت پیدا می کرد، حمله ناگهانی انجام می داد.
پس از تعقیب کوتاه، اینوسترانسویا با بهره گیری از دست های قوی اش طعمه را کنترل می کرد و سپس با فک های قدرتمند و دندان های خنجری اش آنرا می کشت و احتمالا از این دندان ها برای بیرون آوردن احشاء طعمه استفاده می کرد. سپس تکه های گوشت را پاره می کرد و به شکل کامل می بلعید. کامرر می گوید: «آن ها توانایی جویدن نداشتند.»
اینوسترانسویا الگوی رشد «نامشخص» داشت و مثل لاک پشت ها تا وقتی که زنده بودند، همچنان بزرگ تر می شدند. اینوسترانسویا می توانست کمی بی مبالات باشد. برخلاف گربه های خنجری که بعدها ظاهر شدند و احتمالا با انسان های امروزی همزمان بوده اند، دندان های از دست رفته اینوسترانسویا به سادگی جایگزین می شد. کامرر می گوید: «معمولا فرض می شود گربه های دندان خنجری فسیل شده ای که دندان های شکسته دارند، به خاطر همان دندان های شکسته از گرسنگی مرده اند.»
کامرر اعتقاد دارد با وجود همه ی سازگاری هایشان بعنوان شکارچیان حرفه ای، حضور اینوسترانسویا در آفریقای جنوبی نشانه ای هشداردهنده بود که خبر از وقوع بزرگ ترین انقراض جمعی در تاریخ زمین می داد؛ چونکه این جانوران نباید در آن منطقه حضور می داشتند.
تا همین اواخر، نمونه های اینوسترانسویا فقط در روسیه پیدا شده بودند که در دوره پرمین در سمت دیگر زمین نسبت به منطقه کارو در آفریقای جنوبی قرار داشت. بین این دو منطقه، حدود ۱۱٬۲۶۵ کیلومتر راه دشوار و خشک وسط قاره پانگه آ فاصله بود. به همین خاطر، دانشمندان فکر می کردند در آفریقای جنوبی فقط انواع کوچکتر زشت سیمایان وجود داشتند و اینوسترانسویا در آن سرزمین غایب بودند.
حدود ده سال پیش، یک جمع آورنده فسیل در منطقه کارو به فسیل اینوسترانسویا برخورد کرد. کامرر کنجکاو شد و اظهار داشت: «فوراً فکر کردم، چه طور امکان دارد اینجا باشد؟»
انقراض بزرگ آثار فوران های گسترده ی آتشفشانی در انتهای دوره ی پرمین که بشکل پله هایی از سنگ های آتشفشانی در سیبری باقیمانده است، معمای فسیل اینوسترانسویا را حل می کند. این منطقه که حدود ۵ میلیون کیلومتر مربع مساحت دارد و از سنگ بازالت تشکیل شده است، در انتهای دوره پرمین و زمانی شکل گرفت که در نتیجه ی فعالیتهای شدید آتشفشانی حدود ۱۰ تریلیون تن مواد مذاب از زمین فوران کرد.
گمان می رود آن فوران های آتشفشانی سبب افزایش میزان دی اکسید کربن در جو زمین تا حدود ۸۰۰۰ قسمت در میلیون (ppm) شدند؛ در حالیکه این عدد امروز تقریبا ۴۲۵ قسمت در میلیون است. در مدت کوتاهی، دمای جهانی بشدت افزوده شد و هزاران گونه جانوری و گیاهی در خشکی و دریاها نابود شدند. در جریان انقراض بزرگ، یا انقراض جمعی پرمین-تریاس، حدود ۹۰ درصد از تمام موجودات زنده منقرض شدند.
ویگنال می گوید گرمای شدید فقط زندگی جانوران خشکی را سخت نکرد، بلکه برای حیوانات و گیاهان آبزی هم بسیار ویرانگر بود. اثر گرم شدن شدید زمین این بود که جریان آب اقیانوس ها کند یا متوقف گردید و بنابراین بخش زیادی از آب اکسیژن خویش را از دست داد. وقتی اکسیژن در آب حل نشود، موجودات آبزی می میرند.
وقتی مردم به انقراض های جمعی فکر می کنند، معمولا یاد برخورد شهاب سنگی می افتند که دایناسورها را از بین برد: شهاب سنگ به زمین برخورد می کند، همه چیز را تبخیر می کند و گرد و غبار زیادی به هوا می فرستد و سبب زمستانی طولانی می شود. کامرر می گوید اما انقراض بزرگ پرمین-تریاس به تدریج صورت گرفت.
زشت سیمایان که ابتدا در کارو زندگی می کردند، خیلی زودتر از رسیدن اوج انقراض بزرگ پرمین به آرامی منقرض شدند. پس از آن، اینوسترانسویا از سوی دیگر قاره پانگه آ حرکت کرد و جای خالی شکارچیان بزرگ قبلی را پر کرد. در حوضه کارو، اکوسیستم ها مدت ها پیش از اوج انقراض اصلی بسمت ناپایداری حرکت کرده بودند. شکارچی ها در حال انقراض بودند و به سرعت توسط شکارچیان دیگری جایگزین می شدند.
بعضی از هیولاهای عجیب و بازمانده از دوران پرمین، در واقع نیاکان همه ی پستانداران امروزی ازجمله انسان ها بودند
کامرر فکر می کند این رویدادهای باستانی به شکلی در دنیای امروز هم تکرار می شوند. برای نمونه، در آمریکای شکالی در گذشته، تعداد زیادی از پستانداران شکارچی مثل خرس ها، شیرکوهی و گرگ ها را در رده ی بالای زنجیره غذایی داشتیم. حالا، در غیاب آن شکارچیان بزرگ، شکارچیان رده میانی مانند کایوت ها به موجودات غالب تبدیل گشته اند. او می گوید: «کایوت ها به سرعت در حال گسترش قلمرو خود هستند، در خیلی از مناطقی زندگی می کنند که پیش از این حضور نداشتند و از نظر عملکرد، عملا نقش شکارچیان برتر را بر عهده گرفته اند.»
درنهایت، حتی اینوسترانسویا هم دوام نیاورد. آنها ۲۵۱ میلیون سال پیش همراه همه زشت سیمایان و بیشتر خویشاوندان سیناپسیدشان از بین رفتند. اما تعداد کمی از گونه ها توانستند به زندگی ادامه دهند و تا دوران تریاس زنده بمانند تا موجودات دیگر آن زمان را به وحشت بیندازند. شکارچیان رده سیناپسید هنوز در بین ما هستند.
درنهایت، بعضی از بازماندگان انقراض پرمین توانستند خصوصیت هایی مانند سیستم گرم کننده ی درونی، خز و توانایی تغذیه ی نوزادان با شیر را تکامل دهند. آن هیولاهای عجیب دوران پرمین، در واقع نیاکان همه ی پستانداران امروزی ازجمله انسان ها هستند.
منبع: انجمن پارسیان
این پست را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این پست